مهارت های ضروری برای روانشناس کودک
روانشناسان کودک کار آسانی ندارند. آنها در سیستم های مدرسه، کلینیک های درمانی، آزمایشگاه های تحقیقاتی، آژانس های خدمات اجتماعی و فراتر از آن کار می کنند. کار با کودکان می تواند به عنوان یک زمینه شغلی بسیار رضایت بخش باشد، و اغلب روانشناسان به زودی به دلیل عشقشان به کودکان وارد این زمینه می شوند. در حالی که این یکی از ویژگی های ضروری برای رشته شغلی است و نمی توان به اندازه کافی بر آن تاکید کرد – این یک حرفه بدون موانع منحصر به فرد خود نیست.
کار در زمینه روانشناسی کودک به معنای تعامل با کودکانی است که ممکن است رفتارهای ناسالم داشته باشند، قربانی آزار و اذیت شوند یا با اختلال زندگی کنند. این کار به عزم و انعطاف نیاز دارد، زیرا کار با کودکان هم لذت بخش و هم چالش برانگیز است.
به این ترتیب، روانشناسان کودک تمام مهارت های هر روانشناس را می آموزند و اصلاح می کنند، در حالی که یاد می گیرند بر برقراری ارتباط، مشاهده و ایجاد اعتماد با کودکان تمرکز کنند. این امر مستلزم مجموعه مهارتهای خاصی است که بین مهارتهای سخت علمی و مهارتهای نرم، مانند همدلی و ارتباط با کودکان با زمینههای مختلف، تعادل برقرار کند.
روانشناسی کودک چیست؟
روانشناسان کودک به طور کلی به کودکان و نوجوانان کمک های روانی ارائه می کنند. آنها رشد ذهنی کودک را در نظر می گیرند و برای درک تجربیات خود و تشخیص بر اساس مشاهدات تکیه می کنند. کودکان معمولاً از طریق مشاهدات رفتاری والدین، معلمان یا مشاوران مدرسه به درمان روانشناختی نیاز دارند. مشکلات می توانند از افسردگی تا بیش فعالی متغیر باشند، یا به صورت واکنش های عاطفی ناشی از لحظات استرس زا در زندگی آنها مانند مرگ یکی از بستگان، طلاق والدین، سوء استفاده یا رها شدن ظاهر شوند.
چیزی که از نظر ساختاری در مورد روانشناسی کودک متفاوت است این است که یک درمانگر اغلب نه تنها با یک کودک، بلکه با اعضای خانواده، معلمان و پزشکان نیز کار می کند. این یک رویکرد جامع تر است که چهره ها را از تمام جنبه های زندگی کودک گرد هم می آورد تا نیازها و شرایط آنها را بهتر درک کند. یک روانشناس کودک ممکن است در مطب خصوصی، اما همچنین در محیط های بالینی یا به عنوان محقق در دانشگاه و دولت کار کند. اداره آمار کار پیش بینی می کند که اشتغال در این زمینه تا سال 2024، 19 درصد افزایش یابد.
ویژگی های یک روانشناس کودک
فراتر از پژوهش، تئوری و مهارتهای تحلیلی که مجموعه مهارتهای یک درمانگر را تشکیل میدهند، باید لایهای از غرایز و برخی ویژگیهای سختتر برای سنجش وجود داشته باشد که روانشناس کودک باید داشته باشد. اینها چند ویژگی روانشناس کودک است که به آنها امکان می دهد با مراجعین جوان خود به خوبی کار کنند:
تابآوری: روانشناسان کودک باید انعطافپذیر باشند و بتوانند خود را با رفتارهای گاهی نامنظم وفق دهند. آنها همچنین باید بتوانند در صورت لزوم به سمت برنامه های درمانی جدید حرکت کنند.
همچنین در مواجهه با کودکانی که ممکن است تمایل خاصی به درگیر شدن یا انجام چالش های رفتاری نداشته باشند، صبور بوده و در مورد علل عدم تمایل کودک کنجکاو باشند. روانشناسان کودک افرادی هستند که قادرند به راحتی از یک مراجع بازیگوش مضطرب، به فردی که با اختلال سلوک زندگی میکند و تواناییهای روانشناس را به چالش میکشد، حرکت کنند.
ارتباط: مهارت های ارتباطی غیرکلامی هنگام کار با کودک اهمیت بیشتری پیدا می کند. برخلاف بزرگسالان، آنها بلوغ رشدی لازم برای انتقال اطلاعات عاطفی را در یک جلسه به همان روشی که مراجعین بزرگسال انجام می دهند، ندارند. درک ابزار ارتباطی و سازگاری آنها برای تجزیه و تحلیل رفتار آنها و ایجاد بهترین برنامه درمانی برای آنها کلیدی است.
بازیگوشی: بیشتر از سرگرم کردن کودک، بازیگوشی در بزرگسالان الگویی برای برقراری ارتباط است. به گفته محققان، برخی از بزرگسالان به احتمال زیاد حس بازی خود را تا بزرگسالی حفظ می کنند، و این روانشناسان کودک بدون شک در تلاش برای کار با کودکان دارای مزیت هستند. برخی می گویند بازی، زبان کودکان است. دانستن تشویق بازی در کودکان – که می تواند “حالت جریان” را آغاز کند، تنظیم عاطفی را فعال کند و سطح دوپامین را افزایش دهد.
همچنین یک ابزار تجویزی قوی و مهارتی است که در حین پیشرفت در حرفه روانشناسی کودک ارزش ایجاد می کند.
دلسوزی: روانشناسان کودک باید همیشه شنوندگان همدل و فعال باشند. این ابزاری برای ایجاد اعتماد با کودک است که پایه و اساس همه چیزهایی است که در روابط کاری به دنبال خواهد داشت.
چه مهارت هایی برای روانشناس کودک مورد نیاز است:
به خاطر سپردن تفاوتهای رشدی کودکان یکی از تمایزهای کلیدی بین درمان با کودک در مقابل درمان بزرگسالان است
- تجزیه و تحلیل: روانشناسان کودک افرادی تحلیلی هستند که مشاهدات را انجام می دهند و از آنها تشخیص های مناسب می دهند. این تحلیل میتواند بر حوزههای مختلف روانشناسی هنگام کار با کودکان متمرکز شود، که ممکن است شامل روانشناسی رشد، روانشناسی نوجوان یا آسیبشناسی روانی باشد.
- حل مسئله: روانشناسان کودک مجموعه خاصی از ارزیابی ها و روش های تشخیصی را یاد می گیرند. اینها به غیر از مهارت های نرم مانند ارتباط و گوش دادن هستند که در یک برنامه تحصیلی بر آنها تأکید می شود. درمانگران باید تفاوت های ظریف مشکلات مربوط به تجربیات دوران کودکی، مانند قلدری را بیاموزند. آنها همچنین برای کمک به کودکان، کار با معلمان، والدین، خدمات اجتماعی و موارد دیگر به منظور درمان یک مراجع، به رویکردی مشارکتی تر عادت خواهند کرد. اگر نوجوانی را تخصص خود قرار دهند، مراحل رشد نوجوانی را تا بزرگسالی جوان یاد خواهند گرفت و تئوری های پیرامون آن را در نیازهای شناختی مراجعان به کار خواهند برد.
- تحقیق: روانشناسان کودک به مطالعه و کشف بینش هایی در مورد رشد ناخودآگاه و آگاهانه کودک می پردازند. آنها به دنبال راه هایی برای کمک به کودکان برای مقابله با اضطراب، بیش فعالی و سایر شرایط روانی هستند. محققین فعال باید مجموعه خاصی از استانداردهای اخلاقی را برای مطالعه کودکان در نظر بگیرند و بتوانند رویه ها و معادلات آماری اساسی را پردازش کنند. علاوه بر این، آنها باید ابزارهای لازم برای به کارگیری تحقیقات را در عمل حرفه ای داشته باشند.
- مشاهده: این ممکن است برای برخی از درمانگران به طور طبیعی پیش بیاید، اما یادگیری آنچه باید مشاهده شود بخشی از آموزش روانشناس در دانشگاه و در عمل است. روانشناسان کودک نشانه های غیرکلامی را برای تشخیص انواع شرایط کودکی از افسردگی گرفته تا اختلال وسواس فکری جبری جذب می کنند.
هر چند کسب و توسعه این مهارتها دلهرهآور به نظر میرسد، روانشناسان کودک باید به خاطر داشته باشند که این مهارتها منجر به یک هدف نهایی میشوند که تأثیری چشمگیر و فراموشنشدنی بر سلامت روانی کودک دارد. این ممکن است نه تنها شرایط آنها را در دوران کودکی بهبود بخشد، بلکه شرایط روانی آینده را که آنها باید در بزرگسالی مدیریت کنند، متوقف می کند. این عنصر منحصر به فرد کار به عنوان روانشناس کودک است.