درباره برونو بتلهایم
برونو بتلهایم، (متولد 28 اوت 1903، وین، اتریش – درگذشته 13 مارس 1990، سیلور اسپرینگ، Md.، ایالات متحده)، روانشناس آمریکایی اتریشی الاصل که به دلیل کارش در درمان و آموزش کودکان دارای اختلال عاطفی مشهور است. بتلهایم در تجارت چوب خانوادهاش در وین کار میکرد، اما پس از تسلط نازیها بر اتریش در سال 1938، به دلیل یهودی بودن در اردوگاههای کار اجباری آلمان در داخائو و بوخنوالد قرار گرفت. پس از آزادی در سال 1939، او به ایالات متحده مهاجرت کرد و در آنجا به عنوان همکار پژوهشی با انجمن آموزش مترقی در دانشگاه شیکاگو مشغول به کار شد.
بعداً به عنوان دانشیار در کالج راکفورد (Ill.) خدمت کرد (1942-1944). او در اکتبر 1943 مقاله ای نوشت که به رسمیت شناخته شد، “رفتار فردی و توده ای در موقعیت های شدید”. این مطالعه پیشگام بر اساس مشاهدات و تجربیات وی در داخائو و بوخنوالد، سازگاری انسان با استرس های زندگی در اردوگاه های کار اجباری را بررسی کرد و تأثیرات تروریسم نازی ها را بر شخصیت در نظر گرفت. در این زمان بتلهایم ادعا کرد که در دانشگاه وین مدرک دکترا گرفته است. در سال 1944 او هم به عنوان استادیار روانشناسی در دانشگاه شیکاگو منصوب شد و هم رئیس مدرسه ارتوژنیک سونیا شانکمن دانشگاه، یک مدرسه آزمایشگاهی مسکونی برای کودکان 6 تا 14 ساله با مشکلات عاطفی جدی، که مرکز تحقیقات او شد. با کودکان اوتیستیک کار کنید او دانشیار از سال 1947 و استاد از سال 1952 بود. نوشته های او از کار او با کودکان سرچشمه می گیرد و شامل کتاب های عشق کافی نیست (1950) و فراریان از زندگی (1954) است. وی در سال 1352 از تدریس و مدیریت مدرسه بازنشسته شد.
تسکین رنج و آشفتگی کودکان
بتلهایم در نوشتهها و تحقیقات خود تلاش کرد تا مشخص کند چه کارهایی میتوان از نظر درمانی برای تسکین رنج و آشفتگی عاطفی کودکان آشفته و کمک به عملکرد آنها در ظرفیتهای مفید اجتماعی انجام داد. نوشتههای او همچنین بینشهای بسیاری را برای برخورد مؤثر با کودکان عادی ارائه کرد. از دیگر آثار او می توان به The Informed Heart (1960) اشاره کرد. قلعه خالی (1967)، در مورد کودکان اوتیسم. بچههای رویا (1967)، رسیدگی به تربیت جمعی کودکان در کیبوتسهای اسرائیل. و استفاده از افسون (1976) که در آن بتلهایم اهمیت افسانه ها در رشد کودک را مورد بحث قرار داد. بتلهایم پس از مرگ همسرش در سال 1984 و پس از سکته مغزی در سال 1987 در اثر خودکشی جان باخت. شهرت او متعاقباً با افشای اینکه او مدارک تحصیلی وینی خود را اختراع کرده بود و اینکه تعدادی از کودکان زیر سن را مورد آزار و اذیت قرار داده و تشخیص اشتباه داده بود، مخدوش شد. مراقبت از او در مدرسه ارتوژنیک.